بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با خانوادههای شهدا، ای
چهارشنبه 86 تیر 20بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با خانوادههای شهدا، ایثارگران و جانبازان
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
براى من افتخار و شرف است که در جمع خانوادههاى معظم شهیدان و بازماندگان افرادى که برترین عناصر انسانى زمان ما بودند و در جمع جانبازان عزیز که شهیدان زندهى دوران ما هستند، حضور پیدا کنم.
خانوادهى شهیدان و ایثارگران از نظر تأثیر و ارزش رفتار و حرکت، فقط با خود شهدا قابل مقایسه هستند؛ با هیچ قشر دیگرى در انقلاب، این مجموعه قابل مقایسه نیستند. ارزش آن مادران و پدران، آن همسران و فرزندان و بازماندگان که حرمت خون شهیدشان را حفظ کردند و خودشان با صبرشان، با گذشتشان مظهر دیگرى شدند از فداکارى در پیشبرد اهداف انقلاب، این است که یکى از مؤثرترین و نقشآفرینترین عناصر کشورند. نمیخواهیم تعارف کنیم یا خوشامد بگوئیم؛ میخواهیم حقیقت مطلب آنچنان که هست، روشن شود.
یک ملت با آرمانهاى بلند و اهداف مقدس و والا در مقابل جبههى وسیع دشمنىهاى کینهتوزانه، براى رسیدن به این هدفها و آرمان چه کار باید بکند؟ جز همت، جز عزم راسخ، جز ورود در میدانهاى خطر، جز خطرپذیرى و آمادگى براى رویاروئى با حوادث، کار دیگرى میتواند بکند؟ و ملت ما این کار را کرد. ملت ما به دنبال آرمانها و هدفهاى والاى انقلاب اسلامى در مواجههى با دنیاى نکبتبار کفر و استکبار و کینتوزىهاى قدرتهاى سلطهطلب شرق و غرب حرکت کرد و عزم راسخ نشان داد. مظهر این عزم راسخ در یک دورهى طولانى، همان جوانانى بودند که به تعبیر توصیف کنندهى شهدا کربلا «لبسوا القلوب على الدّروع کأنّهم یتهافتون الى ذهاب الأنفس»؛ دلها را بر روى زرهها پوشیدند و به استقبال خطر رفتند؛ عاشقانه وارد میدان شدند و جان گرامى و عزیزشان در مقابل آن آرمانها در نظرشان کوچک شد. با چنین عزمى، با چنین اقتدار معنوى و روحىاى رفتند و در میدانها ایستادند. مقاومت آنها توانست زانوى جبههى متحد کفر و استکبار را خم کند، او را از پا در آورد و از میدان خارج کند. این کار را جوانهاى ما کردند.
اگر ما در زمینههاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، آبادى کشور، عزت ملت هر پیشرفتى در طول این بیست و هفت سال کردیم، مرهون فداکارى آن کسانى است که در بحرانىترین روزها و سختترین آزمونها سینههایشان را سپر کردند و رفتند در مقابل خطر ایستادند؛ هوشیارانه و صبورانه مقاومت کردند و جنگیدند. «فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر». برترینهاشان آن کسانى بودند که به شهادت رسیدند. شهداى زندهى ما، این جانبازان عزیز هم در حقیقت شهیدند، اینها برترینهایند. این بود که ملت ایران را به صورت یک نیروى شکستناپذیر در آورد؛ این است که در تحلیلهاى امروزِ دنیا، آنجائى که صحبت از تعرض و تجاوز و اهانت به ملت ایران است، عقلاى قوم میگویند با ملت ایران شوخى و سرسختى نکنید. این اقتدار معنوى را همین جوانها براى ما به وجود آوردند و این شد یک ذخیره براى این ملت. خون شهیدان ما هدر نرفت؛ خدا را سپاس میگوئیم.
شهداى ما، هر قطره خونشان توانست اکسیرى بشود براى تبدیل عنصرهاى پَست و نخالهى وجود ما به عنصرهاى والا و باشرف. شهدا خودشان متحول شدند و در ارواح جوانان ما و مردم ما تحول آفریدند. جوانهاى امروز نه امام را که مظهر قداست و شرف و نمونهى برترین اولیا بعد از معصومین بود، دیدهاند، نه دوران جنگ را تجربه کردهاند، نه سختیهاى دورانهاى قبل از انقلاب را دیدهاند؛ اما همین جوانهاى امروز با روحیهى آماده و قوى، با ذهن روشن و عزم راسخ ایستادهاند. این بر اثر چیست؟ این همان تزریق خون است که شهیدان ما به این انقلاب انجام دادند؛ شهیدان ما را زنده کردند. این، یک ذخیره است. این ذخیره را ملت ایران باید حفظ کند.
به خانوادهى شهدا میخواهیم بپردازیم. من عرضم این است که پدران شهدا، مادران شهدا، همسران صبور شهدا، فرزندان شهدا در این افتخارات پشت سر شهدا قرار دارند. اگر خانوادههاى شهدا این صبورى را نمیداشتند، این تکریم به شهادت عزیزان خود برایشان اینقدر بااهمیت نبود، قدر شهادت در جامعهى ما مىشکست. شهدا خودشان گوهر گرانبهائى شدند و درخشیدند و خانوادههاى شهدا با رفتار خود، با ایمان خود، با صبورى خود، این گوهر درخشنده را در معرض دید همه قرار دادند.
لازم است از همسران جانبازان هم صمیمانه تشکر کنم؛ خانوادههاشان، همسرانشان، که این شهیدان زنده را مثل جان گرامى رعایت کردند و حفظ کردند.
دو سه نکته عرض کنیم: یکى این است که یاد شهیدان نباید در جامعهى ما از ذهنیتها خارج شود. شهیدان را باید زنده نگه داشت. یاد شهیدان را باید گرامى بدارید و زنده نگه دارید؛ در همهى استانهاى کشور این معنا وجود دارد. بیست و سه هزار شهید استان خراسان بزرگ - شامل سه استان کنونى - یکى از برجستهترین و بزرگترین رقمهاى افتخارآفرین است. نگذارید غبارهاى فراموشى - که عمداً گاهى این غبارها را میخواهند بر روى این خاطرههاى گرامى بپاشند و قرار بدهند - روى این خاطرههاى گرامى را بگیرد؛ زنده نگه دارید. مسئولان هم بایستى این کار را بکنند؛ مسئولان بنیاد شهید هم موظفند؛ مسئولان دستگاههاى دیگر دولتى و عمومى هم وظیفه دارند. خود خانوادهها هم در محیطهائى که شعاع نفوذ و سلطهى آنهاست، این کار را انجام بدهند. از نام شهید و از افتخار به شهید هرگز غفلت نکنید. تبلیغات عنادآمیز دشمنان سعى کردهاند که ارزشهاى شهید را بتدریج کم کنند و در مواردى به ضد ارزش تبدیل کنند! این در کشور ما اتفاق افتاد؛ این سعى انجام گرفت؛ البته خنثى شد. اما عدهاى این قدر وقاحت ورزیدند که نام شهدا و اصل شهادت را زیر سئوال ببرند. شما ببینید توطئههاى دشمن تا کجا از لحاظ فرهنگى و سیاسى نفوذ میکند و چقدر من و شما باید هشیار باشیم که جلو این توطئهها را بگیریم. معیار اسلامى، «شهید» را از زمرهى مردم معمولى بیرون مىبَرد و در کنار اولیا و صدیقین قرار میدهد؛ آن یک نگاه والائى است که به عقل ما هم درست نمىگنجد. حتّى با نگاههاى مادى معمولى، شهید آن کسى است که جان خود را براى نجات شرف و استقلال ملتش فدا کرده. هیچ وجدان و شرفى، هیچ دل بیدار و غیر بیمارى میتواند این را انکار کند؟ در کشور ما، در ایران اسلامىِ ما در یک برههاى از زمان سعى کردند این را انکار کنند. فرزندان شهدا به نام پدرانشان افتخار کنند. آنها کسانى بودند که نه در راه تهاجم به یک کشور بیگانه و به یک همسایه، در راه مقابلهى با تهاجم یک دشمن، در راه حفظ میهن، حفظ استقلال، حفظ شرف ملى ایستادگى کردند. آن کسانى که در زمان حکومت شریر بعثى، به ایران حمله کردند و میخواستند ایران یا لااقل قسمتى از ایران را مثل وضع فعلى عراق بکنند که اشغالگر بیاید داخل خانه و محلهى زندگى مردم و امکان تنفس را از پیر و جوان و مرد و زن بگیرد؛ به آنها اهانت کند، آنها را تحقیر کند، پا روى گردن آنها بگذارد؛ این کار را میخواستد با ملت ما بکنند. ببینید امروز اشغالگران در عراق چه کار میکنند! جلو جوانِ غیور عرب، مرد بیگانه همسر و خواهر او را بازرسى بدنى میکند! به یک مرد غیور از دیدن چنین منظرهاى چه میگذرد؟ یک جوان غیرتمند عرب را در مقابل همسرش، در مقابل فرزندانش روى زمین میخوابانند، لگد روى پشت و روى سرش میگذارند. به یک خانوادهى عزتمند و با شرف چه میگذرد در یک چنین وضعى؟ اینها میخواستند این کار را با ملت ایران بکنند. صدام و حزب بعث و پشتیبانان امریکائى و شوروى و اروپائىِ او قصد داشتند با ملت ایران چنین معاملهاى بکنند. و این جوان رزمندهى ما نگذاشت. کدام افتخار از این بالاتر؟ جوان رزمندهى ما رفت مثل کوه در مقابل تجاوز دشمن ایستاد. چه افتخارى با این افتخار برابرى میکند؟ شما دختر همین جوانى، پسر همین جوانى، همسر همین جوان بودى، پدر مادر همین جوان هستى؛ افتخار کن. این یک مطلب، که یاد شهدا، افتخارات شهدا، عزت شهدا را همه باید نصبالعین خودشان قرار بدهند؛ نگذارید فراموش بشود. شما غفلت کنید، نیروهاى انقلاب غفلت کنند، نیروهاى مؤمن غفلت کنند، نفوذىهاى دشمن از آن طرف وارد میشوند و چیزى هم طلبگار میشوند. «فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحّة على الخیر اولئک لم یؤمنوا فاحبط اللَّه اعمالهم»؛ وقتى که روز خطر است، در لانهها خزیدند و نفسشان در نیامد. وقتى خطر برطرف شد؛ مردان خطرپذیر در مقابل خطر سینه سپر کردند و خطر را برطرف کردند، اینها از لانههاشان بیرون مىآیند؛ زبانهاى دراز، زبانهاى تیز، طلبگار هم میشوند! مگذارید دشمنان انقلاب، دشمنان امام، دشمنان خط جهاد، دشمنان خط ایمان باللَّه، طلبگار بشوند.
من تشکر میکنم از کسانى که یادوارههاى شهدا، کنگرههاى بزرگداشت شهدا را با محتواها و مضمونهاى قوى و عالى در سراسر کشور برگزار کردند و همچنین از آن کسانى که یاد و خاطرهى شهیدان را در کتابها تدوین و پخش کردند. بنده خودم از این کتابها هر چه دستم برسد میخوانم و بهرهمند میشوم؛ حقیقتاً بهرهمند میشوم. انسان لذت مىبرد؛ از لحاظ روحى ابتهاج پیدا میکند وقتى این شرح حالها را میخواند. نگذارید این خط متوقف بشود.
نکتهى دوم این است که خود خانوادهى شهدا؛ جوانهاى شهدا؛ پسرهاشان، دخترهاشان بایستى پاسداران حقیقى ارزشهاى شهید باشند. امروز بحمداللَّه بسیارى از فرزندان شهیدان و جانبازان ما در دانشگاهها، در رتبههاى علمى یا فارغ التحصیل شدند یا در شرف فارغ التحصیلى هستند؛ مبادا امواج گوناگون، اینها را از آن ریشهى باارزشى که دارند، غافل کند. ریشهى آنها همان شهادت است. فرزندان جانباز افتخار کنند به پدران جانبازشان که با جوانىِ در عین سلامت و تندرستىجسمى به میدان جنگ رفتند و براى خاطر خدا سلامتشان را براى همهى عمر - یا چشمش را، یا گوشش را، یا دستش را، یا نخاعش را - از دست دادهاند. این، افتخار دارد. این حرکت عظیم، بزرگترین افتخار است. فرزندان این عزیزان، همسرانشان و خانوادههاشان به وجود اینها افتخار کنند. خود شما پاسدارى کنید؛ نبادا بگذارید کسانى با تبلیغاتشان، با وسوسههاشان این روحیه را بشکنند. من گاهى در ملاقات با خانوادههاى عزیز شهدا، از اینها میشنوم که از برخى از اظهاراتى که گاهى کسى گوشهکنار میکند، گلهمندند. تحت تأثیر این حرفها قرار نگیرید. حقیقت را که نمیشود پوشاند؛ این حقیقت درخشان که عزیز شما توانسته است کشورش را، استقلالش را، عزت و حرمت ملى را حفظ کند. این نکته مربوط به خانوادههاى شهدا و خانوادههاى جانبازان است.
نکتهى سوم در مورد بنیاد شهید است. بنیاد شهید بایستى همهى توان و نیرو و نشاط و امکانات را در خدمت رفاه مادى و معنوى و اخلاقىِ خانوادهى شهدا قرار بدهد. این، اصل است. این اصل باید در همهجا مورد توجه قرار بگیرد؛ هم در مشهد و خراسان و هم در نقاط دیگر.
و آخرین نکته این است که داعیهى ما در دنیاى امروز، داعیهى کوچکى نیست؛ داعیهى بزرگى است. نمیتواند تبلیغات خارجى تو سر جنس ما بزند. ما میدانیم چه میخواهیم و چه داریم؛ ارزشش را میدانیم. داعیهى ما آنچنان داعیهاى است که امروز در دنیاى اسلام، در هر کشورى از کشورهاى اسلامى - چه در آفریقا، چه در آسیا - و در هر نقطهاى این داعیهها و این شعارها مطرح بشود، اکثریت قاطع مردم با آن همراهى خواهند کرد؛ براى آن شعار خواهند داد و اظهار ارادت و عشق خواهند کرد. این، داعیهى ماست؛ یعنى داعیهاى است که حرف دل همهى ملتهاى مسلمان است. شما استقبالى را که مسلمانها در کشورهاى مسلمان از رئیسجمهور کنونىِ ما و در دورانهاى قبل از رؤساى جمهور ما - که آنها را مظهر نظام اسلامى میدانستند - کردهاند، ببینید. این دیگر عرب و عجم ندارد؛ اینجا آسیائى و آفریقائى ندارد. وقتى کسى که مظهر ایران اسلامى است و در آن کشورها حاضر میشود، دلها، نه به صورت تشریفات، نه ظاهرسازى، به استقبال او میروند و براى او شعار میدهند؛ اگر دولتها و پلیسهاى آنها و دستگاههاى امنیتى آنها جلوشان را نگیرند. داعیهى ما چنین داعیهاى است و این داعیه در همهى دنیاى اسلام طرفدار حداکثرى دارد. من میگویم دنیاى اسلام، اما دائره از این وسیعتر است؛ در غیر دنیاى اسلام، مردمى که با کارى که جمهورى اسلامى دارد میکند و کرده است، آشنا هستند، آنها هم همین احساس را دارند؛ منتها آنجا آشنائىها کمتر است. تبلیغات ما، تبلیغات متناسب با عظمت کارمان نبوده؛ تبلیغاتمان ضعیف بوده است. هرجائى که میدانند، از این آرمان طرفدارى میکنند. این آرمان چیست؟ این آرمان «ضدیت با نظام سلطه» است.
ما میگوئیم دنیا را سلطهگران عالم تقسیم کردهاند به دو قسم: سلطهگر و سلطهپذیر. ما با این مخالفیم. سلطهگران غلط میکنند که بر دنیاى غیر کشور خودشان میخواهند سلطه پیدا کنند. و دولتهاى سلطهپذیر - که زورگوئى آن سلطهگران را قبول میکنند - بیجا میکنند که علىرغم میل ملتهاى خودشان تسلیم آن سلطهگرها میشوند؛ این حرف ماست. ما میگوئیم ملتها هویت خودشان را باید حفظ کنند؛ منافع خودشان را باید حفظ کنند؛ منابع طبیعىشان باید براى خودشان باشد؛ دیگران نباید به اینها زور بگویند؛ نباید سرزمین اینها را غصب کنند؛ نباید بر اینها سلطهى سیاسى و فرهنگى پیدا کنند؛ این حرفى است که همهى ملتها و بسیارى از دولتها این حرف را قبول دارند و از بن دندان این حرف را مىپذیرند. این داعیهى ماست. شعار در دنیا خیلى است؛ هنر ملت ایران این است که این شعار را در عمل محقق کرده؛ «دو صد گفته چون نیم کردار نیست». روشنفکرهاى زیادى در دنیا همین حرفها را زدند؛ اما حرف بود. ملت ایران عمل کرد؛ ملت ایران ایستاد و همین ایستادگى بود که برکت کرد و صدق دعاى ملت ایران را براى ملتهاى دیگر ثابت کرد و اینطور ملتهاى دیگر علاقهمند به ملت ایران شدند. این داعیهى ماست. این داعیهاى است که کسى در کشور ما بتواند از او دست بردارد؟! جرأت کند از مردم ملاحظه نکند و بتواند بر خلاف این داعیه حرکت کند؟! آن مجموعهاى، آن حزبى، آن گروهى، آن جناحى، آن جریانى که بخواهد برخلاف این رفتار کند، مردم توى دهن آن جریان میزنند.
رحمت و فیض الهى را براى ارواح طیبهى شهداى عزیزمان مسئلت میکنم. عافیت و سلامت را براى جانبازان عزیزمان از خداوند متعال مسئلت میکنم. صبورى و تحمل را براى خانوادههاى عزیز شهدا، خانوادههاى جانبازان، فرزندان آنها، همسران آنها، پدر و مادرهاى آنها مسئلت میکنم.
پروردگارا! ما را در این راه ثابت قدم بدار. پروردگارا! رفتار ما، گفتار ما، نیتهاى ما را مورد رضاى ولیّت قرار بده؛ ما را مشمول دعاى آن بزرگوار قرار بده. پروردگارا! روح امام را از ما راضى کن؛ روح شهدا را از ما راضى کن؛ مرگ ما را جز به شهادت در را خودت قرار مده.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه