بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار کارگزاران نظام
چهارشنبه 86 تیر 20بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار کارگزاران نظام
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
امروز، روز بزرگى براى تاریخ اسلام، بلکه تاریخ بشریت است؛ روز ولادت نبى مکرم و رسول اعظم اسلام، حضرت محمّدبنعبداللَّه و همچنین روز ولادت امام بهحقناطق، حضرت جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابىطالب (علیهم سلاماللَّه و رحمته). و برکات این روز به خاطر آن ولادت عظمى و ولادت امام بزرگوار، امام جعفر صادق، براى مسلمانها بسیار عظیم است.بزرگداشت این روزها براى تذکر ماست؛ تذکر به عظمت مولود این روز، که حقیقتاً فهم و ادراک بشرى کوچکتر از آن است که بتواند آن حقیقت عظیم و آن روح والا و بزرگ را، با آن نورانیت، بدرستى درک کند. آنچه بر زبان امثال ما جارى مىشود، مربوط به همین جنبههاى ظواهر قضیه است که:
فاق النبیّیّن فى خَلق و فى خُلق
و لم یدانوه فى علم و لا کرم
و کلّهم من رسول اللَّه ملتمس
غرفا من البحر او رشفا من الدیم
این چیزهایى است که عقل بشر و ادراک بشرى مىتواند در وجود نبى اعظم از دور مشاهده کند و در برکات احکام و قوانین و کلمات آن بزرگواران خود را غوطهور سازد.
ما امروز به عنوان مسلمان و به عنوان انسان، محتاج پیامبریم؛ حتّى به عنوان مردمانى از نوع بشر. چون پیغمبر اکرم رحمةً للعالمین بود؛ نه فقط رحمةً للمسلمین. همهى بشریت مرهون برکات و رحمت پیامبر اعظماند. آنچه که به عنوان رسالت الهى، آن بزرگوار به بشریت عطا کرده است - که جامع همهى مهامّ و کلیات آن، «قرآن کریم» است - امروز در اختیار ماست و مىتوانیم از آن بهره ببریم.
پیغمبر اکرم راه نجات را بر روى بشر باز کرد؛ راه صلاح را به روى بشر گشود؛ بشریت را در جادهاى تشویق به حرکت کرد که حرکت در این جاده مىتواند مشکلات بشر را از بین ببرد؛ دردها را درمان کند. بشریت دردهاى دیرین دارد که مربوط به یک دوره و یک زمان نیست؛ بشریت محتاج عدالت است، محتاج هدایت است، محتاج اخلاق والاى انسانى است، محتاج دستگیرى و رهنمایى است؛ عقل بشر، محتاج کمک مبعوثان الهى است. این راه را به روى بشر، پیامبر اعظم با همهى سعه و ظرفیت هدایت الهى باز کرد. آنچه که موجب شد و پس از این هم موجب مىشود که بشر از برکات این هدایت و این اعانت الهى برخوردار نشود، مربوط به خود انسانهاست؛ مربوط به جهل ماست؛ مربوط به کوتاهى و کاهلى و تنبلى ماست؛ مربوط به هوىپرستى و نفسپرستى ماست. بشر اگر چشم را باز کند، عقل را به کار بیندازد، همت بگمارد، حرکت بکند، راه باز است براى اینکه همهى این مشکلات و دردهاى دیرین و زخمهاى کهنهى بشرى درمان شود.
در مقابل این دعوت، دعوت شیطان است که جنود و یاران و دستپروردگان خود را در مقابل انبیاء همیشه بسیج کرده است و بشر بر سر دو راهى است؛ باید انتخاب کند.
امروز امت اسلامى - در همهى اقطار اسلامى - نگاه جدیدى به شریعت اسلام و آئین اسلام پیدا کردهاند؛ بعد از غفلتهاى طولانى، بعد از دور ماندن از زلال حقایق اسلامى در دورانهاى متوالى و قرون متعدد. امروز بشریت چشم گشوده است؛ دنیاى اسلام و امت اسلامى چشم گشوده است به احکام اسلام و معارف اسلام؛ چون فلسفههاى دستسازِ بشرى ضعف و ناتوانى خود را در صحنه نشان دادهاند. دنیاى اسلام، امروز مىتواند با تمسک به شریعت اسلامى و معارف اسلامى، پیشتاز بشریت به سوى تعالى و کمال باشد. دنیا، امروز آمادهى تحرک امت اسلامى است. پیشرفتهاى علمى بشر - در عمدهترین بخشِ آن، اخلاق و معنویت و روح دینى به زاویه و به حاشیه رانده شده است - و دانش بشرى و نگاه نوِ انسان به حقایق طبیعى عالم، مىتواند دستمایهاى براى حرکت امت اسلامى باشد. معارف اسلامى در اختیار دنیاى اسلام است؛ سیرهى پیغمبر، کلام پیغمبر، از همه بالاتر، «قرآن کریم» در اختیار دنیاى اسلام است و دنیاى اسلام مىتواند حرکت کند.
آنچه که در دوران کنونى با ملاحظهى حوادث عالم و با رصد کردنِ آنچه که در دنیاى سیاست مىگذرد جاى تردید نیست، دو سه مطلب عمده است:
یکى، بیدارى دنیاى اسلام است. حرفى که در صد سال قبل مصلحان دنیاى اسلام در کشورهاى مختلف در غربِ دنیاى اسلام، در شرقِ دنیاى اسلام، در محیطهاى غریبانه بر زبان مىآوردند، امروز در دست تودههاى مردم به عنوان یک شعار مطرح است: برگشت به اسلام، احیاى قرآن، ایجاد امت واحده، عزت و قدرت دنیاى اسلام و امت اسلامى؛ چیزهایى که به عنوان یک آرمانِ دوردست، مصلحان در محیطهاى محدود در بین خواص مطرح مىکردند، امروز در بین تودههاى مسلمان جزو آرمانهاى مطرح و جزو شعارهاى زنده است. به هر کدام از کشورهاى اسلامى که شما نگاه کنید - بخصوص در میان قشرهاى جوان و تحصیلکرده و روشنفکر - این شعارها زنده است. این نشاندهندهى این حقیقت است که هویت اسلامى در دلها زنده شده است. البته نقش پیروزى اسلام در ایران اسلامى در این زمینه نقش بسیار بارزى است. ملت ایران با فداکارى خود، با ایستادگى خود، با به دست گرفتن عَلَم عزت اسلامى، به ملتهاى مسلمان روح دمیدند؛ آنها را امیدوار کردند. نتایج این امید را شما در گوشه گوشهى دنیاى اسلام و در کشورهاى اسلامى مشاهده مىکنید. این یک حقیقت غیر قابل انکار است.
حقیقت غیر قابل انکارِ دیگر این است که امروز دشمنىِ با اسلام از سوى جبههى استکبار جهانى، دشمنىِ سازمانیافتهتر و جدىتر و همهجانبهترى است؛ هم به لحاظ فرهنگى، هم به لحاظ تبلیغات سیاسى، هم به لحاظ تحرک سیاسى، هم به لحاظ اقتصادى. بیدارى دنیاى اسلام هم یک خطر براى جهان استکبار محسوب مىشود. قدرتهاى استکبارى - یعنى آن کسانى که ادارهى بخش عظیمى از دنیا در پنجهى اقتدار زر و زور آنهاست؛ شبکهى صهیونیسم جهانى، قدرت زورگوى امریکا، دستگاههاى مالىاى که پشتیبان این نظام سلطهى جهانى هستند - از بیدارى دنیاى اسلام احساس خطر مىکنند و این را بر زبان هم مىآورند. و آنچه که امروز علیه اسلام از جبهههاى مختلف انجام مىگیرد، یک حرکت سازمانیافته و حسابشده است؛ طراحىشده است. این تصادفى نیست که همان حرفى را که رئیس جمهور امریکا - که در رأس قدرت شیطانى استکبار است - در مقابلهى با اسلام بیان مىکند، آن را به زبان دیگرى یک مقام عالى روحانىِ مسیحى بیان کند! قصد مؤاخذهى اشخاص را نداریم، مسأله را تحلیل مىکنیم. این نمىتواند تصادفى باشد. اهانت به پیغمبر در مطبوعات، ایراد به اسلام و اتهام به اسلام به عنوان دین خشن؛ تهمت زدن به ملتهاى مسلمان. از آن طرف هم اظهارات سیاسیونى که دم از جنگ صلیبى مىزنند؛ دم از دشمنى با ملتهاى مسلمان مىزنند و صریحاً این را ابراز مىکنند. اینها تصادفى نیست. دشمن به عنوان یک جبهه در مقابل امت اسلامى تصمیم بر کارشکنى و اعمال دشمنى دارد. بعد از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، این دشمنى جدىتر شده است.
حقیقت سوم که آن هم بسیار مهم و قابل توجه است، این است که در این رویاروئى، برخلاف محاسبات ظاهرى و مادى، طرفِ علىالظاهر قدرتمندتر - یعنى مسلح به سلاح پول و سلاح نظامى و سلاح اقتصادى - مغلوبِ امت اسلامى و ملتهاى مسلمان و این حرکت عظیم اسلامى شده است و کارى از پیش نبرده است. بسیار در خور توجه است که در مسألهى خاورمیانه و خصوصِ مسألهى فلسطین یا مسائل گوناگونى که در این منطقه است - مثل مسألهى عراق، مسألهى لبنان - قدرت استکبارى امریکا با همهى قوا به میدان بیاید و شکست بخورد. این، یک حقیقتى است.
در فلسطین هم قدرتهاى استکبارى شکست خوردند. چه کسى مىتوانست باور کند که یک سازمان مبارزى که شعار او مقابلهى با رژیم صهیونیستى است، در میان فلسطینىها قدرت بگیرد؟! چه کسى مىتوانست باور کند که تهاجم نظامى به لبنان به وسیلهى یک گروه مبارزِ مؤمنِ از جان گذشته، به طور فضاحتآمیزى شکست بخورد، که در جنگ سىوسه روزهى لبنان دیده شد؟! چه کسى باور مىکرد که امریکا با همهى تلاشى که در عراق کرد و با گسیل آن همه نیرو، نتواند مقاصد خود را بر ملت عراق تحمیل کند و عراق را مدخلى قرار بدهد براى سیطرهى بر کل منطقهى عربىِ خاورمیانه و بازى کردن با ملتها و دولتهاى این منطقه؟! ولى اینها اتفاق افتاد. در همهى این موارد، طرفى که شکست خورد، همان طرفى بود که به حسب ظاهر، از اقتدار نظامى و اقتدار ظاهرى و پول و قدرت اقتصادى و سیاسى برخوردار بود. این هم یک حقیقتى است.
در این مواجهه و مقابلهى هویت اسلامى و هویت استکبار، طرف غالب، طرف هویت اسلامى بوده است. این حقایق را باید در نظر داشت. گاهى مىگویند آقا! با واقعیات کار کنید؛ واقعبین باشید. واقع، اینهاست. وقایعى که باید در تحلیلها دید و در تصمیمگیریها مورد توجه قرار داد. این حقایق غیر قابل انکارى است که در مقابل چشم ماست و داریم مىبینیم.
دنیاى اسلام اگر بخواهد حرکت عمیقِ امت اسلامى را در جهت پیروزى، بدرستى پیش ببرد، الزاماتى را باید قبول کند، که اولینِ این الزامات، «اتحاد» است؛ اتحاد اسلامى، انسجام اسلامى.
به جان هم انداختن برادران، یکى از نقشههاى اوّلىِ استکبار است که از قدیم هم شناخته شده است؛ تفرقه بینداز و حکومت کن، یک سیاست قدیمى است؛ همه هم گفتهایم، همه هم مىدانیم، درعینحال، بعضاً متأسفانه همین سیاست را دشمنِ ما مىتواند اعمال کند و ما غافل باشیم؛ به خاطر تبعیت از اهواء نفسانى، به خاطر تحلیلهاى غلط، به خاطر کوتهبینىها، به خاطر ترجیح دادن منافع شخصى یا منافع کوتاهمدت بر منافع بلندمدت.
امروز شما نگاه کنید: سیاست استکبار ایجاد جنگ بین فلسطینى و فلسطینى است؛ بین عراقى و عراقى است؛ بین مسلمانِ شیعه و مسلمانِ سنى است؛ بین جامعهى عربى و غیر عربى است. این، سیاستهاى آشناست. این را اول باید همه علاج کنند. ما به سهم خود، وحدت را بین امت اسلامى یک ضرورت مىدانیم. امسال را هم سالِ «اتحاد ملى و انسجام اسلامى» اعلام کردیم. انسجام اسلامى در یک وجه، خود ناظر به همهى دنیاى اسلامى است؛ باید با هم منسجم باشند؛ باید به یکدیگر کمک کنند؛ هم دولتهاى اسلامى، هم ملتهاى اسلامى. و دولتهاى اسلامى در استفادهى از ظرفیت ملتهاى اسلامى براى ایجاد این وحدت بزرگ، مىتوانند سهم و نقش داشته باشند.
چیزهایى مانع از اتحاد مىشود. عمدهى آنها بعضاً کجفهمىها و بىاطلاعىهاست؛ از حال هم خبر نداریم؛ دربارهى هم توهمات مىکنیم؛ دربارهى عقاید هم، دربارهى تفکرات یکدیگر دچار اشتباه مىشویم؛ شیعه دربارهى سنى، سنى دربارهى شیعه؛ فلان ملت مسلمان دربارهى آن ملت دیگر، دربارهى همسایهاش؛ سوء تفاهمها، که دشمنان هم بشدت بر این سوءتفاهمها دامن مىزنند. افرادى هم متأسفانه بر اثر همین سوء فهم، سوء تحلیل، ندیدن نقشهى کلى دشمن، بازیچهى این بازى دشمن قرار مىگیرند و دشمن از آنها استفاده مىکند. گاهى یک انگیزهى خیلى کوچک، انسانى را وادار مىکند حرفى بزند، موضعى بگیرد، کارى بکند که دشمن در نقشهى کلى خود از آن حرف استفاده مىکند و شکاف را بین برادران زیاد مىکند.
علاج اصلى، داروى اصلى براى امروزِ دنیاى اسلام، داروى «اتحاد» است؛ باید با هم متحد بشوند. علما و روشنفکران اسلام بنشینند و منشور وحدت اسلامى را تنظیم کنند؛ منشورى تهیه کنند تا فلان آدم کجفهمِ متعصبِ وابستهى به این، یا فلان، یا آن فرقهى اسلامى، نتواند آزادانه جماعت کثیرى از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند؛ تکفیر کند. تهیهى منشور جزو کارهایى است که تاریخ، امروز از روشنفکران اسلامى و علماى اسلامى مطالبه مىکند. اگر شما این کار را نکنید، نسلهاى بعد از شما مؤاخذه خواهند کرد. مىبینید دشمنىِ دشمنان را ! مىبینید تلاش آنها را براى نابود کردن هویت اسلامى و ایجاد اختلاف بین امت اسلامى! بنشینید علاج کنید؛ اصول را بر فروع ترجیح بدهید. در فروع ممکن است افراد یک مذهب هم با همدیگر اتحاد نظر نداشته باشند؛ مانعى ندارد. مشترکات بزرگى وجود دارد؛ گرد این محور - محور مشترکات - همه مجتمع شوند. مواظب توطئهى دشمن باشند؛ مواظب بازى دشمن باشند. خواص، بین خودشان بحثهاى مذهبى را بکنند، اما به مردم نکشانند؛ دلها را نسبت به یکدیگر چرکین نکنند؛ دشمنىها را زیاد نکنند؛ چه بین فرقههاى اسلامى، چه بین ملتهاى اسلامى، چه بین گروههاى اسلامى در یک ملت.
آنچه که براى استکبار مهم است، «اسلام» است. مىخواهند اسلام را بزنند؛ این را همه باید بفهمیم. براى آنها شیعه و سنى فرق نمىکند. هر ملتى، هر جمعیتى، هر شخصیتى که تمسکش به اسلام بیشتر باشد، آنها از او احساس خطر مىکنند؛ حق هم دارند. واقعاً اسلام براى اهداف و مقاصد سیطرهجویانهى استکبار خطر است؛ براى ملتهاى غیر مسلمان، نه؛ هیچ خطرى نیست. آنها عکسِ این را تبلیغ مىکنند. آنها با استفادهى از هنر، با استفادهى از تبلیغات، با استفادهى از سیاست، با استفادهى از رسانهها اینطور تبلیغ مىکنند که اسلام علیه ملتهاى دیگر است! علیه ادیان دیگر است! اینطور نیست. اسلام علیه ادیان دیگر نیست. اسلام همان دینى است که وقتى بر مناطق غیر مسلمان مسلط شد، اصحاب ادیان از رحمت اسلام شکرگزارى کردند و گفتند شما بر ما از حکام قبلى خودمان مهربانتر هستید. در همین منطقهى شامات، وقتى فاتحان اسلامى وارد شدند، یهودیان و مسیحىهایى که در منطقه بودند، به آنها گفتند شما مسلمانها بر ما مهربانید. آنها با مردم مهربانى کردند. اسلام دین رأفت است، دین رحمت است؛ رحمةً للعالمین است. اسلام به مسیحیت مىگوید: «تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم». مشترکات را با آنها مورد ملاحظه قرار مىدهد. اسلام علیه ملتهاى دیگر نیست، علیه ادیان دیگر نیست؛ علیه زور است، علیه ظلم است، علیه استکبار است، علیه سیطرهجوئى است. سیطرهجویان و ظالمان و مستکبران این حقیقت را بعکس در دنیا وانمود مىکنند. آنها از همهى امکانات هم استفاده مىکنند؛ از هالیوود گرفته تا امکانات تبلیغاتى، تا اسلحه و نیروهاى نظامى، براى اینکه عکسِ این را تبلیغ کنند و به دنیا نشان بدهند.
اسلام و بیدارى اسلامى خطر است؛ اما براى استکبار. و آنها این خطر را در هرجا ببینند، آن را هدف قرار مىدهند؛ آماج حملات خودشان قرار مىدهند؛ چه سنى باشد، چه شیعه باشد. استکبار به حماس در فلسطین همان نگاه و رفتارى را مىکند، که با حزباللَّه در لبنان. آن سنى است، این شیعه است. نگاه استکبار به مسلمانهاى متعبد و پابند در هر نقطهى از دنیا یکسان است؛ چه شیعه و چه سنى. آیا عاقلانه است که ما بین خودمان نگاهمان را نگاه طائفى بکنیم؟ نگاه قومى بکنیم؟ نگاه مذهبى بکنیم؟ بین خودمان با هم دست به یقه بشویم؟ با هم گلاویز بشویم و فراموش کنیم که دشمن مشترک، هدفش این است که ما را از بین ببرد؛ و نیرویمان را اینجور هدر بدهیم؟
امروز دنیاى اسلامى باید براى عزت خود تلاش کند؛ براى استقلال خود تلاش کند؛ براى پیشرفت علمى و قدرت معنوى خود، یعنى تمسک به دین و توکل به خدا و یقین به کمک خدا تلاش کند. و «عداتک لعبادک منجزّه». این وعدهى الهى است؛ وعدهى منجزّ الهى است که «و لینصرنّ اللَّه من ینصره». با اعتماد به این وعده، وارد میدان تحرک و عمل بشوند. این عمل، فقط تفنگ دست گرفتن نیست؛ این عمل، عمل فکرى است، عمل عقلانى است، عمل علمى است، عمل اجتماعى است، عمل سیاسى است؛ همه براى خدا و همه در راه اتحاد دنیاى اسلام. از این، هم ملتها منتفع مىشوند، هم دولتهاى اسلامى. دولتهاى اسلامى اگر متصل به دریاى بیکران امت اسلامى باشند، قویتر خواهند شد، تا متکى باشند به سفیر امریکا و فلان سیاستمدار امریکایى؛ این، براى آنها قدرت نمىآورد. اما اگر دولتهاى اسلامى به دنیاى اسلام، به امت اسلامى و به این دریاى عظیم و خروشان متصل شوند؛ به هم نزدیک شوند، چرا استکبار بتواند یک دولت اسلامى را هدف قرار بدهد و او را از دیگران جدا کند؛ به حساب او برسد، بعد برود سراغ یک دولتِ دیگر؟ همه باید به این مسأله توجه کنند. دولتهاى اسلامى، متحد و منسجم باشند و بدانند که مىتوانند.
ما این تجربه را در مقابل امت اسلامى قرار دادیم. ملت ایران، تجربهى ایستادگى و اعتماد به خداوند و اعتماد به قدرت خود را در اختیار دنیاى اسلام قرار داده است. دنیاى اسلام مىتواند نگاه کند. از اول انقلاب تا امروز بیستوهشت سال گذشته است. در این بیستوهشت سال، یک روز نشد که استکبار علیه ملت ما تلاش نکند؛ کار نکند. و ما هیچ روزى نشد که از روز قبل جلوتر نرویم و پیشرفت بیشترى نکنیم و قدرت بیشترى پیدا نکنیم.
از خداوند متعال مسألت مىکنیم که رحمت و عنایت و کمک خود را شامل حال همهى امت اسلامى بکند. این عید شریف را هم به همهى امت اسلام و به شما حضار گرامى تبریک عرض مىکنیم و درود مىفرستیم بر روح مطهر امام بزرگوارمان که این راه را به روى ما باز کرد. و از خداوند متعال طلب علو درجات مىکنیم براى شهدا و ایثارگرانمان که در این راه حرکت کردند و تلاش کردند. و امیدواریم دعاى حضرت بقیةاللَّه (ارواحنافداه) شامل حال همهى ملتهاى مسلمان باشد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته